۱۳۹۰ بهمن ۱۰, دوشنبه

عجیب ترین بیماری ایرانیان در سال 2012


عجیب ترین بیماری ایرانیان در سال 2012 که باید علاج شود
سخنرانی: (پرفسور واقع گرا) در (در دفاع از برهنگی)


میکروفن امتحان می شود...، 2،0،1،2
چه شگفت انگیز  واژگونه شده ایم (تعجب حضار!)
اگر می گفتند که انسان ها در هزاره های گذشته، خرافه پرست بودند و این به دلیل نادانی و محدودیت ها بوده است، می توان توجیه کرد و آنانرا اسیران تاریکی نام نهاد. (هوووم ..... حضار)

اما در زمانه اکنون که کرات آسمانی در تیرس بشر قرار دارند و پیکر یک دایناسور را که در 50 میلیون سال قبل زندگی می کرده است، بازسازی می کنند، ماموت ها را در آزمایشگاه شبیه سازی کرده اند، از روی یک تف ناقابل شما، DNA و جد و آباء شما را نشانتان می دهند، با اینهمه و آنهمه که هنوز نگفته ایم...، چطور است که ما واژگونه شده ایم و همه چیز را برعکس می بینیم! (کنجکاوی حضار)

بله درست شنیدید (ندیدن واقعیات و واژگونگی) عجیب ترین بیماری بشر و بویژه برای ما ایرانیان است.
این یک نوع خطرناک و بسیار کشنده از بیماری هاست که واگیر هم دارد و تا مغز شما را نابود نکند، ول کن نیست! (ترس حضار)

اما اینجانب برایتان خبر خوبی دارم و آن اینست که علاج این خون آشام هستی کش را پیدا کرده ام و می خواهم هر چه سریعتر با شما در میان بگذارم  تا درمان شوید و نجات پیدا کنید. (امیدواری حضار)

همه در انتظارند تا پرفسور، راه علاج را بگوید. (نفس حبس شده حضار)
راه علاج و نجات از این انسان کش خطرناک، چیزیست که به آن (واقع گرایی) می گویند.
یعنی باید هر روز دست کم سه مرتبه از این دارو استفاده کنید، به اینصورت که راست راست روبروی (واقعیت) بایستید و نگاه کنید. بیخود با خود ور نروید و هیچ رودربایستی با (واقعیت) نداشته باشید. آنچه را که هست، بدرستی ببینید. و لامپ صداقت خود را امتحان کنید. (کف شدید حضار)

اکنون چنان شده است که ما ماست سفید را  سیاه می بینیم !
تمام جنایت ها و بدی های اسلام و ادیان را می بینیم و می گوییم، نه اینها رحمانی و خوب هستند!
برهنگی گلشیفته را می بینیم و می گوییم، نه او برهنه نیست و هی توجیه می کنیم! (منظور کسانی هستند که برهنگی گلشیفته را نمی توانند بپذیرند و شوکه شده اند و مدام می گویند که او هدف دیگری داشته است)
عزیزان برهنگی که دیگر شاخ و دم ندارد! یک زن با برهنه شدن خود، فریاد آزادی خواهی سر داده است و رهایی بدن از پوشیدگی ها را نشان داده است و می گوید: ببینید، این تن من است، این سینه من است، این جسم من است و من بیزارم از پوشیدگی، و شرمی از بدن خود به عنوان یک انسان ندارم ، همچنانکه (علیا ماجده) از واژن خود نیز شرمی نداشت. یعنی شما این چیز به این واقعی را هم نمی توانید ببینید!!! (شگفتی همراه با تاکید حضار)


برهنه روبروی آینه بایستید و با دقت به خود نگاه کنید، چه چیزی می بینید؟
خوب اندام ها ی خود را بررسی کنید، چه چیز غیر طبیعی و یا زشتی وجود دارد؟
آیا احساس سبکی و صداقت نمی کنید؟ آیا این تن شما نیست؟ آیا این پیکر شما تمام هستی شما نیست؟ آیا همانطور که بدن شما طبیعیست، بدن دیگران هم چنین است؟
آری عزیزان، ما باید (واقع گرا) باشیم تا انسان باشیم، باید واقعیت ها را درک کنیم و بگذاریم زندگی، شاخه های بودن را بر روی دیوار های وجودمان برویاند. (کف شدید حضار)

(باکرگی ممنوع)

۱۳۹۰ بهمن ۶, پنجشنبه

بد حجابم بدحجابم بد حجاب


من زن ایرانی ام جوشیده از شعر و شراب
خم نخواهد شد سرم هرگز به قانون حجاب

پایه اسلامتان را ای امام جمعه ها
می کنم با تار مویی من خراب اندر خراب

گور بابای شما بر جد و آبای شما
از جهنم تا بهشت و وحشت و رنج و عذاب

ننگ و نفرت بادتان ای کرکسان ، شادی کشان
زن به چشمان شما شد برده ای در رختخواب

روی لب الله و اکبر سنگسارم کرده اید
تا گلو در خاکها ای قاتلان آفتاب

روسری را در خیابان قعر آتش افکنم
گیسوان را میدهم شادی کنان من پیچ و تاب

میروم در ساحل دریا کمی عریان شوم
پیکر زیبای خود را تا زنم رقصان بر آب

لب بگیرم از لب معشوق خود در کوچه ها
شیخکان را افکنم با بوسه ها در اضطراب

تو چه دانی آیت الله پشمکی از شور و حال
کشک خود را زیر ماتحتت سر منبر بساب

من زنم زن مذهبم تنها جهان آزادی است
می گشایم بال و پر در آسمانها چون عقاب

آن سبو بشکست و آن پیمانه ها بر خاک ریخت
مرد سالاری شده است در گور ای عالیجناب

من زن ایرانی ام جوشیده از شعر و شراب
خم نخواهد شد سرم هرگز به قانون حجاب

۱۳۹۰ بهمن ۵, چهارشنبه

اندر احوالات نگار منظمی

اندر احوالات نگار منظمی شیر زن ایرانی که در سال 1361 در زندان بدنیا آمد و به مبارزه ادامه داد

آن سلطان المبارزین، آن برهان المکاشفین، آن سوخته وصال، آن شیفته کمال، آن سیمرغ قاف یقین، آن انگشتری معنی را نگین، آن آینه جام جمی ،اسطوره عجمی، نگار منظمی.

سرور عهد خویش بود و ستوده همه زبانها. آورده اند که در دهه 60 ماضی، صدای گریه کودکی در زندان پیچید و همگان را متعجب ساخت، همهمه ای در میان اسیران افتاد که این چه تواند بود! خبر رسید که طفلی از مادر اسیر زاده شده است که نامش نگار است.
از استماع این سخن، یاران جامه ها دریدند و شور ها برانگیختند.

آورده اند که پدرش را یاغیان خلیفه بر دار کردند و مادرش را در غل و زنجیر، این چنین بود که سرشتش با نبرد و میله های آهنین افتاد.

در عنوان جوانی او را پرسیدند، که (( چگونه ای؟ )) گفت: (( چگونه باشد حال قومی که در دریا باشند و کشتی بشکند و هر یکی بر تخته یی بمانند؟ )) گفتند: (( صعب باشد )) گفت: (( حال من چنین است )).

او را گفتند (جوانمردی و جوانزنی) چیست؟ گفت: آنست که اگر دوستت را هزار دینار دادند و ترا یکی، آن یکی را هم بر آن هزار بنهی.

گفتند از جوانزنی یارانت حکایتی بازگو، گفت: روزی در زندان بودیم با خویشان و همگی به غایت گرسنه و ضعیف، چنان که از شدت گرسنگی توانایی خوردن یک دیگ را داشتیم، هنگام طعام که شد، نور شمع خاموش کردیم تا دیگری در حال غذا خوردن معذب نباشد و شرمساری او را نبینیم، بعد از گذشت زمانی، شمع را روشن کردیم و دیدیم که طعام ها دست نخورده باقی مانده است و همگی ایثار کرده بودند.

نقل است در شورش مردمان در دهه 80، در روز نساء او از زنانی بود که فریاد اعتراض بر ظلم ظالمان برآورد و با هیبتی ستودنی، به نبرد پرداخت، او را بگرفتند و در زندان کردند و آزار ها برسانیدند، 75 شلاق بر پیکرش زدند که او می گفت: سوگند به آزادی که اگر هزار بار قطعه قطعه ام کنید، ذره ای از راهم بازنگردم.

ریاضات و کرامات او بسیار است و در این مقال و زمان نمی گنجد.
گر عاشق صادقی، زکشتن مهراس
مُردار بود هرآنکه او را نکشند


(باکرگی ممنوع)

نگار منظمی آزاد شد


آب زنید راه را هین که نگار می رسد

نگار منظمی شیر زنی که در زندان بدنیا آمد.
لحظاتی قبل آزاد شد
She born in prison


نگار منظمی زندانی سیاسی، ساعاتی پیش به قید وثیقه از زندان آزاد شد.
نگار منظمی شیرزن متولد 1361 که در همان سال به علت اینکه مادرش در زندان بود در زندان متولد شد. پدر نگار از مشروطه خواهان بود که در سال 1367 به همراه هزاران زندانی سیاسی از طیف های مختلف به دست رژیم جمهوری اسلامی اعدام شد.

به گزارش «برای عدالت»، ساعاتی پیش نگار منظمی که از 23 خردادماه در زندان به سر می برده است، به قید وثیقه از زندان اوین آزاد شد.

سال 1389 در ( روز زن) در میدان ولیعصر تهران توسط نیروهای بسیج بازداشت شد و در ابتدا به پلیس امنیت منتقل شد. وی که اندکی بعد به زندان اوین منتقل شده بود، پس از گذشت 28 روز و به قید وثیقه و به صورت موقت از زندان آزاد شد.
به گزارش هرانا، وی چندی بعد توسط شعبه 28 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به تحمل 14 ماه زندان و 75 ضربه شلاق محکوم شد.

منظمی نهایتا در 23 خردادماه جهت اجرای این حکم بازداشت شد و پس از چندین روز بی‌خبری مطلق خانواده‌اش دریافتند که وی در بند 209 هست. این در حالیست که در طی این مدت خانوااده (مادر) این زندانی سیاسی تنها یکبار موفق به ملاقات با وی شدند.
گفتنی است که حکم 75 ضربه شلاق وی نیز همزمان با بازداشت مجدد وی به اجرا درآمد.

جرم نگار آن بود که در روز زن خواستار حقوق برابر زنان ایرانی شده بود.


(باکرگی ممنوع)

حقوق بشر کفایت نمی کند

حقوق بشر کفایت نمی کند.
مردم خود را به زور تا سر برج آزادی می رسانند.
همه می خواهند پالایشگاه دموکراسی راه اندازی شود.
هر کس به وسع باک معرفتش، بنزین آگاهی بزند.
به نظر من هر چه زودتر باید به دهکده خویشتن بازگشت.
تنهایی دارد در جمعیت منفجر می شود.
الان اگر تمام دلها را بگردی یک اتاق خالی محبت پیدا نمی شود.
می خواهی سری به قناری موسیقی بزنی، صدها دوره گرد عزا بر جنازه آواز شیون می کنند.
وقتی به خانه بر می گردی، زندگی برایت لبخند مونالیزا شده است.
میکل آنژی می خواهد تا آناتومی احساست را راست و ریس کند.
نشسته ای و روبروی زیبایی چرتت می برد.
صبحها برمی خیزی با چشم های پف کرده کابوس، بعد می روی تا صورتت را در آیینه آب بزنی، می بینی صابون لطافت تمام شده است!
احساس می کنی یقه پیشانیت چروک برداشته است. احساس می کنی با یک خروار تاریخ، توی گهواره خوابیده ای و از مامان جون سرنوشتت، پستانک تقدیر می خواهی!
بعد بیخود و باخود ور می روی که نکند جهان، بالانس خالی بندی شده است!
نکند برای نهار بشریت، نهیلیسم پلو پخته باشند.

(باکرگی ممنوع)

در وصف زنان

قلب هر شاعری، قلمرو دوشیزه ای است.
زنی بینابین پلنگ و طاووس، زنی که آفتاب در پیشانیش گم می شود.
زنی که از تکلمش پروانه می ریزد. زنی که بر سرانگشت اشاره اش هاله استعاره است.
اگر زن را از شاعر بگیرند، شاعر نمی تواند منظره سروها را توصیف کند.
اگر زن را از تاریخ بگیرند، کتیبه ها کور می شوند.
زنان فرمانروایان شاعرانند، هر شاعری در زنی گم شده است.
زنان تنها خدایان زنده ای هستند که قدرت تغییردارند.
اگر زن نبود هیچ رویایی در ما شکل نمی گرفت و آینه ها می مردند.
زن حوضچه ایست که در آن ماهیان آزادی شناورند، باغی که پروانه هایش بشارت زندگی می دهند.

(باکرگی ممنوع)

۱۳۹۰ بهمن ۴, سه‌شنبه

کجایند آن مغز خر خوردگان

 
اضافه شدن ٧۴ ضربه شلاق به حكم عسل اسماعیل زاده فعال اجتماعی

کجایند آن مغز خر خوردگانی که سینه چاک و غیرتی شدند در برابر عکس های گلشیفته و به او ناسزا گفتند؟
چرا جار و جنجال به پا نمی کنند؟
چرا هجوم نمی برند به زندان ها و تخریب نمی کنند، این مکان های شکنجه را؟
کجایند این ناموس پرستان موش صفت، که ببیند به صد ها زن و مرد تجاوز و شکنجه می شود؟
کجایند این سیب زمینی هایی که تاریخ مصرفشان فقط در ادعاست؟
چرک تمام قاعدگی ها بر حلقومتان اگر این زنان را نجات ندهید؟
میخ بر مغزتان و آلتتان اگر کاری نکنید!

(ادامه خبر)
وی چندی پیش به همراه پیمان عارف و شرر کنور تبریزی در بهشت زهرا و به جرم فاتحه خوانی بر مزار ندا آقا سلطان دستگیر شده بود که پس از چند روز به همراه شررکنور تبریزی، به قید التزام آزاد شد.

خانم اسماعیل‌زاده هم‌ چنین ۱۱ اردی‌بهشت‌ماه سال جاری در حین بازگشت به منزل توسط نیروهای موسوم به لباس شخصی بازداشت شده بود و مدت ۳۱ روز در سلول انفرادی بند ۲۰۹ به سر برد و یازدهم خرداد ماه با قرار وثیقه یکصد میلیون تومانی به طور موقت آزاد شده بود.

منبع : هرانا
منبع: کانون حمایت از خانواده های بازداشتیان و جانباختگان

(باکرگی ممنوع)

۱۳۹۰ بهمن ۳, دوشنبه

عقده های جنسی و نگاه به زنان


در یک جامعه که آزادی جنسی نباشد، زنان اینگونه دیده می شوند. جامعه ای بیمار که نیازهای طبیعیشان سرکوب شده است و عقده های جنسیشان دمی فرو نمی نشیند. کشورهای اسلامی مانند ایران با ایجاد خفقان و محدودیت های جنسی، زن و مرد را به دو موجود بیگانه تبدیل می کنند و خشونت و توهین و تجاوز گسترده می شود. اما باید بدانند که در نبرد بین آزادی و دین، این آزادی است که پیروز می شود و تابو ها سرنگون خواهند شد.

(باکرگی ممنوع)

۱۳۹۰ بهمن ۲, یکشنبه

سوم بهمن زادروز ندا آقا سلطان را گرامی می داریم


سوم بهمن زادروز (ندا آقا سلطان) را بر آزادی خواهان فرخنده باد می گوییم و گرامی می داریم.
ندایی در درون ما زنده شد که نویدگر رهایی است.
ندا امروز 29 ساله شد.
(باکرگی ممنوع)

برهنگی در ایران باستان

بعد از خبر انتشار برهنگی گلشیفته فراهانی، عده ای گفتند ما ایرانیان در طول تاریخ برهنگی نداشته ایم و از این جور چیزها ...
زنان در ایران باستان از آزادی برخوردار بوده اند و حقوق آنان محترم شمرده می شده است.
چند نمونه از تصاویر آثار باستانی با نقش زنان تمام برهنه از دوره گوناگون ایران باستان را در این پست ببینید و قضاوت کنید.
منبع کامل و توضیحات لینک زیر:

http://raeeka.wordpress.com/category/%d8%a2%d8%ab%d8%a7%d8%b1-%d8%a8%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae%db%8c/%d8%b2%d9%86%d8%a7%d9%86/

۱۳۹۰ بهمن ۱, شنبه

اگر دیدی زن و مردی ...

اگر دیدی زن و مردی همدیگر رو می بوسند و بدت آمد، بدان بیمار هستی!
اگر دیدی زن و مردی همدیگر رو در آغوش گرفتند و احساس بدی نسبت به اون داشتی، بدان که خودآزار و ضد بشر هستی!
اگر دیدی که زن و مردی با رضایت همدیگر در حال سکس هستند و حالت خشونت و گزارشگری پیدا کردی، بدان که باز هم بیمار روانی هستی و باید بستری و درمان بشی!
اگر دیدی از رقص و شادی و بروز دادن احساسات تنفر داری، بدان که افسرده و نابودگر زندگی هستی!
اگر دیدی ....

(باکرگی ممنوع)

۱۳۹۰ دی ۲۹, پنجشنبه

در اهمیت و بزرگی حرکت انقلابی گلشیفته فراهانی و حمایت از او


بدون مقدمه، اهمیت فوق العاده حرکت گلشیفته در این است که ما را با واقعیت روبرو کرد و هر آنچه ما می خواستیمم از آزادی و حقوق بشر، بگوییم و بنویسیم، او یکجا نشان داد و اگر ما حقوق انسان ها و مالکیت بر تن را بپذیریم که هیچ، اما اگر نپذیرفتیم، مشخص می شود که فقط شعار می دادیم و در عمل با آزادی بیگانه هستیم.
کسانی که هنوز خود را فریب می دهند و نمی خواهند بپذیرند که او با تن خود فریاد آزادی سر می دهد و تابوی حجاب و محدودیت را می شکند، کسانی هستند که در فردای آزادی دردسر ساز هستند و از شعارهای خود بازخواهند گشت.
وضعیت زنان یک کشور، معیاری برای آزادی می باشد و تا زمانی که زن آزاد نگردد، آزادی دروغی بیش نیست.
پس از قرن ها ستم و بردگی که بر زنان تحمیل شده است، اکنون او با افتخار پرچم وجود خود را افراشته است، بگفته حافظ " تا سیه روی شود هر که در او غش باشد"
اینکه کسانی می گویند او برای خود برهنه شده و به ما ربطی ندارد و یا او را نماینده زنان ایرانی نمی دانند و از این دست ... اینها کسانی هستند که خود را می فریبند زیرا که اگر اینگونه بود، ما شاهد اینهمه واکنش و خبر سازی در سطح جهانی نبودیم و گلشیفته گل کرد.
تاثیر او از تمام فیلم ها و کارهای قبلی او بیشتر بود، چرا که نقاب های ظاهر را برداشت و خود شد، شعار نداد عمل کرد. گفت ببینید این تن برهنه زن است، آیا این حق را دارد یا نه؟ شمایی که از اروپا و آمریکا دم میزنی، آیا تحمل یک تن نیمه برهنه را داری؟ گلشیفته به ما آموخت که واقعیت ها را لمس کنیم و سپس سینه چاک آزادی شویم.
انقلابی که علیا ماجده مصری و گلشیفته آغاز کردند، ادامه خواهد داشت و نوید دهنده تغییرات بزرگ خواهد بود.

در پایان شعری کوتاه در حمایت از سیمرغ آزادی (گلشیفته فراهانی)
نه توپی نه تانکی
فقط
دکمه های پیرهنی باز شد
شیشه های تابو شکست
مردمانی شگفت زده شدند
آزادی استشمام شد
غرور در رگ ها جاری شد
گل ها شیفته شدند
شیفته گل ها شدیم
سیاهی ناپدید شد
سپیدی درخشان شد
زنجیر هاگسسته
یک زن پدیدار شد

تابو در تابوت (در دفاع از گلشیفته)


به نام آنکه تابو شکست
بعد از انتشار عکس و فیلم نیمه عریان گلشیفته فراهانی ، بازیگر محبوب و سرشناس ایرانی در وب سایت ها، با چشمان ناباور خود دیدیم که بعضی از افرادی که دم از آزادی و دموکراسی می زدند، شروع به ناسزاگویی و بیهوده گویی کردند.
عده ای گفتند : الان وقتش نبود! عده ای گفتند : سینمای ما محدود تر می شود! بعضی ها هم اینرا ترفند اطلاعات دانستند و مدام داستان سرایی کردند.
در پاسخ به این افراد باید بگوییم که چگونه است که ما 1400 سال است  به دنبال فرصت می گردیم ولی پیدا نمی کنیم؟
مگر غیر از این است که باید فرصت ها را ساخت؟
دیگر چه کاری مانده است تا با ما نکنند؟
قرن ها از اسلام گرایان و نادانان و متعصبان، ضربه خوریدم، شکنجه شدیم، محدود شدیم، ثروتمان، آزادیمان، جنسیتمان و هستیمان تاراج شد، پس آن فرصت کی است؟
هر چه بیشتر سکوت کردیم، بیشتر ضربه خوردیم، هر چه بیشتر سازش کردیم، برده تر شدیم.
اکنون که آزاد زنی، تابو ها را در تابوت کرده است، فریاد واویلتا برآورده اید!
شرم بر نادانی و اغراضتان، که نه تنها کاری نمی کنید، بلکه خود سنگی در راه آزادی هستید.
تا زن ایرانی آزاد نشود، ایران رنگ آزادی را نخواهد دید.
انقلاب برهنه ادامه دارد و این سال 2012 سال بزرگ و شگفت آوری خواهد بود.

انقلاب برهنه ادامه دارد، نفر بعدی کیست؟


بسیار گفتند و گفتیم که سال 2012 سالی شگفت انگیز و پر از تحولات و شگفتی ها ست. سال 2012 را برای زنان سال بیداری نامیدیم و گلشیفته فراهانی بهار آنرا رقم زد و بزودی شکوفایی آنرا شاهد خواهیم بود.
علیا ماجده المهدی، زن جوان مصری آغازگر (انقلاب برهنه) در مصر شد و با انتشار تصاویر برهنه خود، پیام آزادی انسان ها و مالیت بر جسم را به تمامی جهان رساند. در حمایت از علیا ماجده دیگر زنان و مردان هم عریان شدند و فریاد آزادی سر دادند.
فیروزه بذرافکن، زیبا ناوک، آرش دکلان، رضا شادپی از جمله ایرانیانی بودند که اقدام به حمایت کردند و سرانجام هنرمند محبوب و برجسته (گلشیفته فراهانی) هم به انقلاب برهنه پیوست و تابو ها شکسته شد.
این (انقلاب برهنه) ادامه دارد و حال باید پرسید نفرات بعدی چه کسانی هستند؟
از هنرمندان و همچنین افراد عادی، چه کسانی این حرکت بزرگ را ادامه خواهند داد؟
ما منتظریم و باور داریم که این حرکت، بارها ادامه خواهد یافت.

برهنگی فلسفه بزرگیست
واژه جنبش از (جنبیدن) یا حرکت های سریع نشات می گیرد، که معادل آن همان (نهضت) است به معنای یک حرکت سریع و جدی است، انقلاب های امروزه بیشتر جنبش هستند. انقلاب به معنای دگرگونی عمقی و پایه ای است. انقلاب یعنی آنچیزی شود که اکنون نیست. انقلاب یعنی تحول، دگرگونی، اگر سالها بنشینیم و بی تفاوت باشیم، هیچگاه به ازادی نخواهیم رسید.
می خواهیم ببینیم که آیا این حرکت او آیا درست است و یا نادرست؟
انسان موجودی است که عمده ترین و پایه ای ترین نیازها از جسم وتن او آغاز می شود. مغزی که ما با آن می اندیشیم هم جزیی از تن ماست، قلب ما هم جزیی از تن ماست. حافظه ما هم در مغز و تن ماست. همه چیز ما در تن ماست.
این تن حقوق و نیازهایی دارد که باید برآورده شوند.
این تن انسان نیاز به غذا دارد.
این تن انسان نیاز به نظافت دارد.
این تن انسان نیاز به هواخوری دارد.
این تن انسان نیاز به شنا دارد.
این تن انسان نیاز به س ک س دارد.
این تن انسان نیاز به درمان دارد.
این تن انسان نیاز به عریانی دارد.
این تن انسان نیاز به خودنمایی دارد ، نیاز به ورزش دارد و ...
در یونان قدیم، پیروان (اومانیسم) همیشه انسان را در برابر خدایان خیالی قرار می دادند و توجه ویژه به انسان و تن انسان داشتند. همواره در آثار مجسمه سازی و نقاشی و هنر ها، این تن انسان بود که خودنمایی می کرد، با هارمونی و فیگوری که توجه همگان را به خود جلب میکند.
آیا یک انسان بدون تن را می توانید تصور کنید؟ پاسخ : خیر است.
در اولین برخود با هر انسان، نخستین چیزی که به آن توجه می کنید، چیست؟ پاسخ: تن است.
اینکه در ادیان و کشورهای محدود، برای زنان و حتی مردان، حجاب و محدویت هایی برای نمایاندن تن آنها، وجود دارد، دقیقا یک بیماری ذهنی و دشمنی آشکار با انسان است.
چگونه می توان تصور کرد که یک انسان، این دانا، این برتر..... این حق را نداشته باشد که تن و اعضا خود را عریان کند؟
چگونه می توان انسانی را آزاد دانست بدون اینکه حقوق تن او نادیده گرفته شود؟
این اجبار پوشیدگی که ادیان و اسلام گرایان، ایجاد کرده اند هدفش چیزی جز دیکتاتوری دینی و بردگی نیست. در ایران خودمان ببینید که چه مقدار سرکوب های جنسی بالاست و افراد مجبور می شوند که بصورت پنهانی نیازهای جسمی خود را به بدترین شکل، برآورده کنند.
انسان یک موجود بسته بندی شده نیست، انسان انسان است و آزاد، انسان از لحظه تولد عریان زاده می شود و هنگام مرگ هم عریان می میرد. عریانی نمادی از راستی است، نمادی از صاف بودن، نمادی از بی شیله پیله بودن. می گویند حقیقت هم عریان و برهنه است و ما هنگامی که می خواهیم چیزی را واشکافی کنیم، آن چیز را برهنه می کنیم. هنگامی که کف دست خود را به نشانه راستی و صداقت به کسی نشان می دهیم، بازهم برهنگی خود را نمایان می کنیم. برهنگی فلسفه بزرگیست که نشان از سادگی و راستی است
.

علیا ماجده المهدی تصویر جنجالی گلشیفته را در فیسبوک خود اشتراک کرد

علیا ماجده المهدی، زن جوان مصری که چندی پیش آغازگر (انقلاب برهنه) در مصر شد، تصویر نیمه برهنه (گلشیفته فراهانی) را در فیسبوک خود اشتراک کرد. بیداری زنان را سپاس می گوییم و شجاعتشان را می ستاییم.
آدرس فیسبوک علیا ماجده المهدی:
http://www.facebook.com/aliaaelmahdy